۲۹ اسفند ۹۸

۱. برنامه ریزی برای سال جدید

۲. یه دعوت به چالش داشتم:دی

۳. سوپ رشته خوشمزه 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*هشت تا لبخند ۹۸ ایه من*

- مامان شدن دوس جونم خیلی خوشحالم کرد و دل تو دلم نیس که نی نی شو ببینم ♥ + مامان شدن جاری کوچیکه با اون نی نی مماخ گندش + مامان شدن دختر خاله جان .. با اینکه هنو نی نی شو ندیدم از نزدیک ولی عاشق لپای تپلشم + مامان شدن ارکیده مهربون با اون نی نی شو خط ریشش:دی ♥

- پسر شیرازی نیروانای مهربون و عزیزمو خیلی دوس دارم و از دیدن فیلماش کلی ذوق کردم و فربون صدقش رفتم ^_^

- قبلا ام کتاب میخوندم ولی بابت این دوران کرونایی خیلی خیلی بیشتر رفتم تو فازش و تازه حس میکنم ژانر مورد علاقمو فهمیدم .. قبلا میدونسم چه کتابایی دوس ندارم ولی نمیدونسم چ کتاباییو دوس دارم

- اون کلاه و گردنی ست که برا خودمو شوهری بافتم و مادر شوهر جان ام یه لباسشو برا شوهری بافت ـو خیلی دوس دارم و نگاشونم میکنم حس خوبی بم میدن:) + دستبندی که برا شوهری طرحشو درست کردم و دادم ساختن با اینکه ساده بود ولی خاص من بود

- اون روز که با شوهری داشتیم میرفتیم پیش خاله و کنسل شد و رفتیم ددر رمانتیک زیر بارونی که مث سیل میومد ♥

- سفرمون به لار و اون بعد از ظهر رویایی لای کلی گل شقایق خوشگل [روبروی کوه :-"]

- سفرمون به شمال و اون جوج ـای چرب و چیل لب دریا [دمپاییام که تو اب داش میرفت و دلیرانه رفتم گرفتمشون:دی] 

- وقتی به مامان کادو تولدش اون گردنبند نباتی ـو دادیم و ذوق تو چشاشو دیدم :)

مرسی از نیروانا و شارمین