۰۳
فروردين
۱. صب که چشامو وا کردم بــــــــرف مث پنبه 8}
۲. تماس تصویری و دیدن پسرعمو فرنگ رفتمون بعد دو سال [نمگم به کسی ولی دلم برا خودش و زنش تنگ میشه ]
۳. تصمیم گرفتم نماز قضای هرروزو همون روز بخونم و نمونه برای بعد
۱. صب که چشامو وا کردم بــــــــرف مث پنبه 8}
۲. تماس تصویری و دیدن پسرعمو فرنگ رفتمون بعد دو سال [نمگم به کسی ولی دلم برا خودش و زنش تنگ میشه ]
۳. تصمیم گرفتم نماز قضای هرروزو همون روز بخونم و نمونه برای بعد
۱. بازی کردن و ذوق و شوقای نی نی دایی [مهیار بی دندون .. افتاده تو قندون B:]
۲. از صب تا شب یه بند تخمه خوردم
۳. خندوانه خوب بود
۱. دیدن ابرای خامه ای با لبه های خورشید عسلی
۲. بازی کردن با نی نی دایی
۳. شوهری برام تقویمو به چنگ آورد :شوالیه