۹ خرداد ۹۷
پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۵۷ ق.ظ
۱. وسط پارک نشسه بودم بعد یه باد با ابهتی شروع کرد درختای بلـــــــند قد یه ساختمونو تا کمر خم کردن .. برگا خش حش صدا میدادن ملوم نبود صدا برگاس یا صدای آب فواره .. مث فیلم تخیلیا شده بود از ی سمت باد میومد کل درختا رو دور میزد و از بالا برگا میریخت و آسمون تاریک شده بود بعد یهو شر شر شر بارون شروع کرد و من وسطش نشسم و خیــــس شدم + چرق چرق صدای شکسته شدن درختا رو شنیدم [خیلی حس عجیبی بود .. دوسش داشتم]
۲. قردادمونو امضا کردیم
۳. بافتنی شوهری
- ۹۷/۰۳/۱۰