۱۵
مهر
۱. ددر با دوس جون و کرت کرت خندیدن
۲. غول برگر + چیز فرایز + تاس کباب + ازون ۵۰۰ تومنیا
۳. امرو مورد حجم عظیمی از تعریفای متقاضیا واقع شدم ^_^
نکات مثبت هر روز
تا وقتی خدا هست امید هم هست
۱۴
مهر
۱. Bonding time [قهوه] + بارون و شب گردی
۲. جوج و لقمه زعفرونی + کرفسسسس
۳. حموم و بوی خوب
۱۴
مهر
۱. پوستم خیلی بهتر شده و جای جوشام داره میره و رنگم باز تر شده .. این شد که گفتم بیام روتینمو اینجا ـم بگم:دی .. صب که بیدار میشم صورتمو با صابون T.C.C میشورم بعد اگه پوستم خشک باشه اول یکم bio oil میزنم بعد روش ضد آفتاب Vichy میزنم [که b.b cream داره و ارکیده گفته این برا پوست خوبه:دی] [در مورد ضدآفتاب بگم که اینو خریدم چون سفیده رنگش ولی رو پوست بنظرم کامل نمیخوابه ولی ضدآفتاب prime که میزدم اصن دیگه زیرش bio oil لازم نداش و راحت رو پوست میخوابید ولی مدل رنگیش چون برنزه بود دوس نداشتم .. بنظرم اگه بتونید ضدآفتاب بدون رنگ prime ـو بگیرید و زیرش کانسیلر ضد جوش actipur بزنید خیلی خوب میشه چون من واقعا از اکتیپور راضی بودم ولی چون کانسیلره و ضدآفتاب نداره نگرفتم] .. بعد روز که تموم شد شب اومدم خونه صورتمو باز با همون صابون میشورم میذارم یکم هوا بخوره بعد یه کپسول ویتامین ای رو باز میکنم اول بغل چشامو وسط ابرومو میزنم بعد اضافاتشم میمالم رو بقیه صورت بعد دو دیقه که موند رو جاهایی که جوش دارم یا جای جوشه کرم میموزا میزنم [این کرم بازسازی کنندس که مثن برا بعد لیزر میدن ولی همیجو معمولی بعد اصلاحم اگه میخواید جوش نزنید میتونید ازش استفاده کنید] بعدم میرم میخوابم تا فردا صــــب:دی
۲. ددر با خانواده + کباب بختیاری + کباب لقمه زعفرانی + زیتون پرورده با دونه های انار + ماست موسیر
۳. بارووووووون تا خود صب [با صدای اذان و بوی خاک بارون خورده صب پاشدم ^_^]
۱۳
مهر
۱. تو how i met your mother هم انریکه رو دیدم هم بریتنی اسپیرز .. تو قسمت ۱۷ فصل ۳ ـم اون راننده هه که اسمش رانجیت بود و فک میکردم هندیه شروع کرد فارسی حرف زدن و من صد دفه زدم عقب دوباره نگا کردم همو چن ثانیه رو:دی
۲. خداروشکر سالمم و دسم بهتر شد
۳. شیربرنج
۱۲
مهر
۱. رفتیم خونه فائزه جوج و کباب زدیم و کلی تریف کردیم با بچه ها + برنجک اینا برا رامون اوردم:دی
۲. خواب دیدم یه جایی که فک میکنم جنوبه بعد یکی تو مایه جواد عزتی جلوتر داره با کالسکه میره بعد یهو دیدم بغل دریاییم .. دریای آبـــــــــی .. صــــــــاف .. بعد از بغل یه عالمه کوه نمک رد شدیم ولی انگار جای نمک برف بود که رو کوها و تو آسمون برق میزد .. بعد رفتیم تو یه بازاری یجایی شبیه دربند بود ولی تم چیدمان مغازه هاش مث بازارای عربی قدیمی بود
۳. رسیدم بالاخره کارامو تو دفتر سر و سامون بدم